دیکشنری
dry gangrene
dɹa͡i gæŋgɹin
فارسی
1
عمومی
::
(طب) قانقرایای خشك
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DRY CLEANING
DRY CLEANSE
DRY CLONE
DRY COOPER
DRY CUP
DRY CUP METHOD
DRY CUPPING
DRY CURE
DRY CYCLONE
DRY CYCLONE COLLECTORS
DRY DESQUAMATION
DRY DOCK
DRY FARM
DRY FARMING
DRY FLY
DRY GANGRENE
DRY GOODS
DRY GULCH
DRY ICE
DRY LAKE
DRY MATTER
DRY MATTER ACCUMULATION
DRY MATTER DISAPPEARANCE
DRY MEASURE
DRY MOUTH
DRY NURSE
DRY OFF
DRY OUT
DRY PIPE SPRINKLER SYSTEM
DRY PLEURISY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید